درد دل پزشک

فهرست مطالب

هنگامی که در دانشگاه نحوه برخورد و درمان سرماخوردگی را می آموختیم متعجب میشدیم که چرا کمتر پزشکی به نکات آموزش داده شده در دانشگاه توجهی نمیکند؟ چرا مثلا” برای سرماخوردگی ساده ویروسی آمپول پنی سیلین تجویز میشود ؟ و… کلی سوال ریز و درشت در ذهن ما دانشجوهای پر از آرمانهای قشنگ شکل میگرفت و با خود میگفتیم : اکثر این پزشکها حتما” یا بیسواد هستند و یا بی وجدان ! من اگر فارغ التحصیل شوم اصلا” از این تجویز ها نخواهم داشت … مدتی گذشت تا اینترن شدیم و پایمان به بیمارستان باز شد و اجازه این را پیدا کردیم که خودمان بیماری را مورد معاینه و ارزیابی قرار دهیم و در صورت نیاز با نظارت اساتید ،دارو تجویز کنیم… آنجا بود که فهمیدیم : ای دل غافل ،کنار گود نشسته بودیم و میگفتیم لنگش کن !!!
معلمی می آمد و میگفت : دکتر چندتا آمپول برام بنویس ، کلی کار دارم باید برم مدرسه دیرم شده !!! پلیسی می آمد و مجبورت میکرد آمپول مورد نظر خودش را در نسخه بنویسی !!! راننده ای می آمد و تعداد و دوز آمپول دگزامتازونش را هم تعیین میکرد !!! فلان قصاب ، فلان بقال ، فلان مهندس ، فلان تاجر ، پولدار ، بی پول ، تحصیل کرده ، بی سواد … همه صاحب نظر و کارشناس بودند و به هرطریقی که ممکن بود سعی میکردند به هدف خود که آمپول پنی سیلین و دگزامتازون و گاه سفتریاکسون ، برسند.
آن وفتها که جوانتر بودیم و سر پر سودایی و انرژی بیشتری داشتیم با این اقدام ها مخالفت میکردیم و زیر بار نمیرفتیم . حتی سعی میکردیم برایشان توضیح دهیم که چه مضراتی دارد … بارها میشنیدیم : ” ما مشکل خودمان را بهتر بلدیم ، همون آمپول حالمون را خوب میکنه ” و یا میگفتند : پول ویزیت ندادیم که این حرفها را بشنویم و به ما درس بدی ، نسخه ات را بنویس و دست از سر ما بردار ” اما تا کجا میشد این نبرد را ادامه داد؟ مگرتمام شدنی بود ؟ معلم تحقیرت میکرد که بیسوادی، پلیس تهدیدت میکرد ، آن یکی فریاد سرت میکشید، فلان زن فحشت میداد و نفرین میکرد و فلان مرد قصد کتک زدنت را داشت … این وضعیت هنگامی که مجبور بودی به دوره خدمت در مناطق محروم بروی چندین برابر میشد و برای هر آمپول باید روزی چندبار فحش و تهدید و شکستن شیشه و وسایل را تحمل میکردی … واقعا” تا کجا میشد این وضع را تحمل کرد؟ بعد از دوران طرح مناطق محروم ، در بیمارستانی که به قول معروف در بالاشهر تهران قرار داشت مشغول شدم و همین حکایت را دیدم و در پایین شهر هم همین ماجرا ادامه داشت . کم کم همه ما که سر پر شور و آرمانگرایی داشتیم و از آنهمه فشار و آزار مردمی که میخواستند به خودشان آسیب بزنند و حرف پزشکشان را حرف مفت میدانستند ، خسته و رنجیده شدیم . دیگر این نبرد بی حاصل خاصیتی جز فرسوده شدن جسم و روحمان نداشت ، تحصیل کرده ها همان قدر آزار میدادند که بیسوادها … کم کم داشتیم همرنگ جماعت میشدیم…

…کم کم داشتیم همرنگ جماعت میشدیم…
واقعیت این است که خیلی ها همرنگ جماعت شدند ، عده زیادی از ایران رفتند ، برخی هم به کاری دیگر مشغول شدند … من و اندکی دیگر ، پر رو تر بودیم و کوتاه نیامدیم ! البته آن نبرد هم سودی نداشت و جنگیدن را فراموش کردیم . از آدمهای بسیاری علت این شرایط را پرس و جو کردم و در نقاط مختلف شهر کار کردم تا علت را بیابم و در نهایت یافتمش !
علت این مشکلات ” آموزشهای غلط و فقر فرهنگی جامعه ما در مورد سلامتی و بهداشت و درمان ” است . متاسفانه مسئولین هم تمرکز خود را روی موضوع درمان قرار داده اند و نه آموزش عمومی و بهداشت پایه . به خاطر همین سر سفره تحصیل کرده و بی سواد نوشابه به چشم میخورد و فقیر و غنی به راحتی سکته قلبی میکنند و در جوانی از سرطان میمیرند … اگر آموزشها صحیح و اثر گذار بود نباید چنین اتفاقاتی رخ میداد. ابتلا به سرطان ، بیماری های سیستم ایمنی مثل ام اس ، بیماری های قلبی و دیابت و… روز به روز افزایش می یابد اما بازهم نوشابه میخوریم و ولع چیپس و پفک خود و فرزندمان را پاسخ میدهیم و برای تزریق دگزامتازون به پزشک اصرار می کنیم و معترضیم از افزایش سرطان و… در جامعه ایران . همه میدانیم که : ” از ماست که بر ماست ” اما کاری نمیکنیم …
به هرحال روزگار همیشه بعد مثبت و منفی را در آن واحد همراه دارد.در این شرایط پر از نااگاهی پدیده ای به نام تلگرام به کمکم آمد. گرچه تهیه مطلب و به روز نگه داشتن کانال کار مشکلی است ، اما امیدوارم بتوانم به کمک شما ، آگاهی موثری در زمینه سلامتی و بهداشت و درمان ایجاد کنیم . قطعا این تلاشها دیر جواب میدهد . اما اگر بیست یا سی سال بعد نسلی سلامت تر داشته باشیم نشان میدهد قطعا به هدف خود رسیده ایم . اگر فقط در زمینه سرماخوردگی پانصد خانواده متحول شوند و آگاهی درستی پیدا کنند و این آگاهی را به سایرین انتقال دهند و بیست سال بعد فرزندانشان به والدینی آگاه تبدیل شوند ، ما به هدف خود و من به رسالت خودم در این جهان رسیده ام . امید دارم که مرا یاری میکنید تا بتوانیم با عدم مصرف بی دلیل آنتی بیوتیک و کورتون در سرماخوردگی ها نسلی سالم و سازنده را برای فرداها پرورش دهیم .
با ما همراه باشید و آگاهی خود را نیز در اختیار دیگران قرار دهید.